از بالش بادی Impact شنیده اید؟ همینجا این است
او در هنگام این بیماری یا به عبارت دقیقتر پس از بهبودی از این بیماری، باعث شد بهیاد آورد که موومان نیمهتمام و آهستهٔ کوارتت پانزدهم را باید بهخوبی تکمیل و به اتمام برساند، او این قسمت را «شکرگزاری مقدس» به الوهیت خواند. گوته ابتدا نمیخواست که اثری از بتهوون بشنود، اما بالاخره مجبور شد که به آن تن دردهد و موومان اول سمفونی شماره پنج را بشنود. در تابستان ۱۸۱۴، بتهوون برای اولین بار و پس از پنج سال کمکاری، یک سونات پیانو (شمارهٔ ۲۷، اپوس ۹۰) را آهنگسازی کرد. بیماری و مرگ برادرش کاسپار در اثر بیماری سل نیز ممکن است در این دورهٔ کمکاری، نقش داشته باشد. اجرای این اثر مورد استقبال قرار گرفت و محبوب شد (که احتمالاً بهدلیل برنامهٔ سرگرمکننده و سادهای بود که برای این کنسرت به کار بست). در بهار سال ۱۸۰۲، او سمفونی شماره ۲ را تکمیل کرد و قصد اجرا در یک کنسرت را داشت، که این کنسرت لغو شد. This con tent has been c reated by GSA Content Generator DEMO !
کاسپار علاوه بر مذاکره در مورد قیمتهای بالاتر برای آثاری که بتهوون اخیراً ساخته بود، فروش برخی از آهنگهای منتشر نشدهٔ قبلی وی را نیز آغاز کرد و بتهوون را (بر خلاف میلش) تشویق کرد که نسخههایی از آثار محبوب خود را برای سایر سازهای ترکیبی تنظیم کند. ، در خارج از وین، سفر کرد تا تلاش کند خود را با شرایط جدید وفق دهد. سال ۱۸۱۰، در یک بررسی از کارهای وی که توسط ارنست هوفمان انجام گرفت، همراه با هایدن و موتسارت از او بهعنوان یکی از سه آهنگساز بزرگِ موسیقی کلاسیک یاد شد. هوفمان سمفونی شماره ۵ بتهوون را «یکی از مهمترین آثار عصر» نامید. بعضی از آثار دورهٔ میانیِ بتهوون متأثر از هایدن و موتسارت بودهاست. مشکل آن بود که بتهوون در طی سالهای پیش از آن، دچار نزول تدریجیِ شنوایی شده بود که با شکل شدیدی از وزوز گوش همراه بود. وقتی پیانو مینواخت و کسی سرزده وارد میشد، از خشم صورتش برافروخته، رگهایش متورم و با لبهای لرزان، حالتِ جادوگری را داشت که در چنگالِ ارواح و شیاطین اسیر شده باشد. شاید مهمترین حامی اشرافی وی، آرشیدوک رودولف (جوانترین فرزندِ امپراتور لئوپولد دوم) بود که در سال ۱۸۰۳ یا ۱۸۰۴ شروع به آموختن پیانو و آهنگسازی نزد وی کرد.
وی از سال ۱۸۱۵، گرایش سیاسی به انگلستان پیدا کرد و همیشه گزارشهای گروه مخالفان در پارلمان انگلستان را پیگیری و به آن علاقه داشت. بتهوون و این کاردینال اتریشی با هم دوست شدند و ملاقاتهای آنها تا سال ۱۸۲۴ ادامه داشت. وی از آن هنگام عاشق بتهوون شده بود و در ماه مه ۱۸۰۶، با یکدیگر نامزد شدند. این اثر در سالهای ۱۸۰۱ و ۱۸۰۲ بارها اجرا شد، و بتهوون با عجله به انتشار یک تنظیم جدید از آن برای پیانو پرداخت تا از محبوبیت اولیهٔ این اثر بیشترین بهره را ببرد. بههمین جهت در زیرزمین خانهٔ برادرش پنهان میشد و گوشهایش را با بالش میپوشانید. در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ لودویگ فان بتهوون موجود است. از اواخر فوریه، حال بتهوون رو به وخامت گذاشت، یوهان نپوموک هومل کدورتهای خود را با بتهوون به فراموشی سپرد و به همراه همسرش در ششم مارس، به دیدار بتهوون شتافت. بتهوون هم از میان آنها عبور میکند و فقط کلاهش را به نشانهٔ احترام، کمی با دست بالا میبَرد. دهانش ظریف بود و فکهای محکمی داشت اما لب پایینی او بر روی لب بالا قرار میگرفت. کینسکی که بلافاصله به نظام وظیفه فراخوانده شده بود، کمکی نکرد و کمی بعدتر بهدنبال سقوط از روی اسبش درگذشت.
گوته هیچگاه دربارهٔ آثار بتهوون اظهار نظر نکرد و در عین حال مخالفتی هم از خود بروز نداد. برخی از حامیان اولیهٔ وی، از جمله شاهزاده لوبکوویتس و شاهزاده لیخنوفسکی، علاوه بر راهاندازی کارها و خریدن آثار منتشر شده، به وی دستمزد سالیانه نیز پرداخت میکردند. تعدادی از شنوندگان به طولانیبودن آن اعتراض کردند یا ساختار آن را اشتباه درک میکردند، در حالی که برخی دیگر آن را شاهکار میدانستند. اوایل سال ۱۸۰۱، بتهوون در نامههایی برای دوستانش، راجع به علائم و مشکلاتی نوشت که هم در زندگی حرفهای و هم در زندگی اجتماعیاش، برای او مشکل ایجاد کرده بود (گرچه احتمالاً برخی از نزدیکانش قبلاً از این مشکلات آگاه بودند). وی نوامبر ۱۸۰۱، در نامهای به دوست خود فرانتس گرهارد وگلر، از عشق خود به «جولی» نوشت اما اضافه کرد که اختلاف طبقاتی را مانع از این میداند که موضوع را دنبال کند. در بهار سال ۱۸۰۱، بتهوون ساخت یک باله بهنام آفریدگان پرومتئوس را بهپایان رساند. بازگشت بتهوون به وین از هایلیگنشتاد، با تغییر در سبک موسیقی او همراه شد و این زمان بهعنوان آغاز «دورهٔ میانی» زندگی او در نظر گرفته میشود که بهنام «دورهٔ قهرمانانه» نیز شناخته شدهاست.
در اینجا بیشتر به بررسی وب سایت فروشگاه بالش بادی.